خوش آمديد ميهمان
عضو شوید
عضویت سریع
آمار مطالب
آمار کاربران
کاربران آنلاین
آمار بازدید
آمریکا/ کافکا در نیویورککافکا هیچ وقت پایش را هم در آمریکا نگذاشت. وقتی هم که به سرش زد تا رمانی بنویسد که داستانش در آمریکا و نیویورک میگذرد، اعتماد به نفسش را از دست نداد و برای فضاسازی داستانش از فیلمهای مستند و سفرنامهها و زندگینامهها استفاده کرد. داستان «آمریکا» درباره دختر جوانی است که از دست صاحبکارش سوار کشتی میشود و به نیویورک فرار میکند. او سوار کشتی میشود و چترش را در جایی در کشتی گم میکند. بعد همین طور که کشتی را برای چتر نه چندان باکلاس اش زیر و رو میکند، با مسوول سوخت کشتی آشنا میشود. کاپیتان هم که هیچ دل خوشی از این آقا ندارد تا میتواند برای آنها دردسر درست میکند.
افسانه نارنیا/ سفر با چترهمه چیز از یک کمد پر از لباس در یکی از اتاقهای خانه پرفسوری نیمه دیوانه شروع میشود. لوسی به همراه پیتر، سوزان و ادموند در شلوغ پلوغیهای جنگ جهانی دوم به خانه ای در اطراف لندن فرستاده میشوند. بعد از اینکه آنها این کمد را پیدا میکنند، از طرف آن پای شان به دنیایی به نام «نارنینا» باز میشود؛ دنیای جادویی که حیوانها در آن به زبان آدمیزاد حرف میزنند.
رابینسون کروزوئه/ چتری برای بیست و هشت سالپدر قصاب دنیل دیفو هیچ فکرش را نمیکرد روزی سر و کار پسرش با کتاب و قلم و انتشارات بیفتد و از این راه هم نان بخورد. دیفو شاعر، نویسنده و روزنامه نگار انگلیسی بود که با وجود اینکه پدرش چندان آهی در بساط نداشت تا خرج مدرسه پسر را بدهد، به مدرسه مذهبی رفت. وقتی از آنجا فارغ شد، کار تجارت را شروع کرد. بعد از آن بود که به اسپانیا، فرانسه، ایتالیا و آلمان سفر کرد و تا توانست پول به جیب زد. بعد از آن هم به لندن برگشت ازدواج کرد و صاحب هفت تایی دختر و پسر شد.
وینی پو/ خوشمزه ترین خرس دنیاوقتی اولین بار کتاب داستان «پو» روی پیشخوان کتابفروشیها آمد، خود میلن هم فکرش را نمیکرد که بعدها به چندین زبان دنیا ترجمه شود و والت دیسنی پرطرفدارترین کارتون کودکان را از روی آنها بسازد. «وینی پو» ماجرای خرس قطبی بامزه و شکمویی است که میلن آن را برای سرگرم کردن پسرش نوشت. پو، عروسک خرسی ای است به اسم «ادوارد خرسه» که همه جا خودش را «وینی پو» معرفی میکند.
داستانهای پدر براون/ دردسرهای چتریجی.کی چسترسون از آن نویسندههایی است که خیلی زود کشف شد. چسترسون شانزده ساله بود که با نوشتن نقدهای تند و تیز در مجله ای به عنوان منتقد ادبی شروع به کار کرد. چسترسون «داستانهای پدر براون» را وقتی در خانه ییلاقی دورافتاده اش بود، نوشت.
مارتین چزل ویت/ گاهی به آسمان ابی نگاه کنهیچ نویسنده ای به خوبی دیکنز، لندن قرن نوزدهم را توصیف نکرد. دیکنز تا توانست داستان آدمهای بدبخت بیچاره لندن را که لابه لای اشرافیهای خوشگذران زندگی میکردند، تعریف کرد. حال و هوای داستان «مارتین چزل ویت» هم دست کمی از بقیه داستانهای دیکنز ندارد. داستان، ماجرای قابله ای نه چندان خوش قیافه به نام «خانم گمپ» است که همیشه چتری رنگ و رو رفته بالای سرش میگیرد.
کد را وارد نمایید:
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان webomomi120 و آدرس webomomi120.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
RSS